1392/10/27

منتشرشده 17 ژانویه 2014 بدست daftarchekhateratinternet

ماه هایی که گذشت خیلی شاد و خیلی تلخ کنار هم گذشت

چه دعواهایی که با همسر قهرمانم نکردم … چه اشکهایی که نریختم … مثل الان

چی بگم از این روزها

ملیحه اومد و رفت

حسن مشغوله داره سعی میکنه مشکلات مملکت رو که ماشاا…

یک عالم بیبی به دنیا اومدن

بیبی قهرمان من هم اگر مونده بود، الان دیگه به دنیا اومده بود …

5 امین سالگرد ازدواجم هم اومد و رفت …

کارم … گاهی خیلی به رفتن فکر میکنم .

شکر خاله هم بزرگ شده کولاک شکر

ظریف قلقلی هم خوبه مادرش که ویلچرش رو هل میداد فوت شد خدا بیامرزتش ما تسلیت میگیم

گاهی خیلی خیلی تنهام

بیشتر وقتا

همسر قهرمانم هم تنهاست

نمیدونم تنهاست یا اینجوری میگه که منو آزار بده

یادته my e-bf میگفت اگه الان نتونی منو خوشحال کنی چه جوری میخوای بعدا منو خوشحال کنی

من متوجه شدم واقعا انگار بلد نیستم چکار باید بکنم برای اینکه یه مرد رو شاد کنم

یعنی دو حالت داره یا واقعا من بلد نیستم یا مردایی که به تور من میخورن خیلی خرن

البته که as usual  خوشحالی خیلی عالیه حداقل برای من

ب میگه که برای اونم خیلی عالیه ا… اعلم!

 

بیان دیدگاه