دلیل نوشتن این پست برمیگرده به این پست فندق جان
و تو ز دیار من آمدی …
چه سالی بود که این آهنگو کوش کردم 85؟ درست یادمه لحظش، خونه دایی ف اینا بودم و کانال پی ام سی بود، صدای تی وی هم بلند بود، یه دفعه شروع کرد، با اون شو عجیبش، دخترای سیاهپوش … داشتم آماده میشدم برم خوابگاه … درست یادمه خشک شدم اون موقع … تا ته ته ته قلبم رفت، هنوزم میره …. به دل ریشم تو چنگ زدی … روشنی چشمون تو به دل نشست!
و البته برام عجیب هم بود که واسه چی سعید محمدی این آهنگو خونده … میدونید بعد از لولو چرخ چرخ مجسمانه و آهنگهایی از اون دست، انتظار نمیرفت
غم هوس بود برای من، اگه عزیز بود برای تو، حرف و حدیث بود برای من ….
چو نغمه ای بیش و کم زدی ….
کشیدن درد برای تو …
سکوت جانم به هم زدی …
وقتی رفتم خوابگاه فوری گشتم پیداش کردم و باهاش مردم … مرجانم همینطور ….
هه! میون این حجم غم الان متوجه شدم آهنگ من با فندقی متفاوته، هنوز آهنگ اون رو گوش ندادم ولی فرخزاد عزیز اون رو خونده … مطمئنم که خوبه ….
ای گل یاس و سپید من …
عطر تن تو به جان من چه خوش نشست …
خدایا چرا با اطفال خوابگاهی این کارو میکنی؟
حرف و حدیث بود برای من …. چرا نفهمیدی ؟
هوای من شد هوای تو
صدای من شد صدای تو
تو ز دیار من آمدی ….
سکوت جانم به هم زدی ….
ای بی لیاقت ….
من که تو حال خودم بودم ! اگرچه این موضوع برای اطرافیان فان تلقی میشد، اما واقعا من تو حال خودم بودم، تو اومدی تو اصرار کردی، حرف و حدیث بود برای من، به چه زحمتی رازمو نگه داشتم، چه دورغها که نگفتم، اصلا من نمیخواستم، من تنها بودم دوست میخواستم، تو گفتی ای بیمعرفت
حیف که بخشیدمت و قصد داشتم امسال reunion انجام بدم … هنوز وقت نشده!
خلاصه که به دل ریشم تو چنگ زدی، و کار بدی کردی … من به تو پناه آوردم و برات گفتم چون کس دیگه ای رو نداشتم، بعد تو چیکار کردی کمک کردی اون قسمت ریش شده خوب بشه، بعد یه تیکه دیگش رو خودت ریش کردی، واقعا که گاوت شیر افشان!
بگذریم … الان دیگه بخش غمش تموم شد، رفتیم وارد بخش فان … گویا من واقعا فراموش کردم و از دستت خوشحالم! آه که یک کودک شیرین … کودک شیرین من اون موقع رنج کشید ولی اموجبات خنده الان منو فراهم میاره … من واقعا کودک شیرینی بودم چظور تو با اون همه تجربه نفهمیدی ؟ شایدم تجربه نداشتی فقط ادعا داشتی … نمیدونم والا!
اگه عزیز بود برای تو …. بود من میدونم اگری نداره … من بهترین دختر زندگیت بودم، هنوزم هستم … میدونی که آدمهای خوب (خل!) به این راحتیها گیر نمیان!
ههه تازه قراره واسه reunion بهت پیشنهاد بدم ur s رو اکسپلور کنی :دی
کشیدن درد برای تو ….
پی اس: الان آهنگ فرخراد رو گوش دادم، با تمام احترامی و علاقه من به فرخزاد، آهنگش قشنگه ها اما اون آهنگ سعید محمدی یه چیز دیگست!