بایگانی

همهٔ نوشته‌های ماهِ نوامبر 2012

Pooh … Pride and Prejudice, It is all I am thinking about these cold days….

منتشرشده 21 نوامبر 2012 بدست daftarchekhateratinternet

والا یک مقدار سخنرانی دارم در مورد سریال غرور و تعصب بی بی سی و شکر خاله، اما حال ندارم.
امیدوارم زمانی به زودی تکنیکهای Speech recognition به اندازه کافی پیشرفت کنن و دستگاه¬هایی اختراع بشن که آدم حرف بزنه، بعد اونا خودشون تایپ شده اش رو تحویل بدن، اگه زحمت پستش رو هم بکشن که دیگه خیلی عالیه.
ای بابا چه آدم تنبلی از آب دراومدم. با این حجم حال و حوصله تازه مرتب به خودم یادآوری میکنم که لازمه دست از تایپ کردن بردارم و قلم به دست بگیرم! 100% یعنی این اتفاق میفته!
چرا شادی آدم گلابی دیگه نمینویسه یعنی 100 سال یه بار مینویسه …
خدایا چکنم؟ چرا ترجیح میدم به جای اینکه بشینم حرف بزنم دوبار و سه بار و 10 بار فیلمهایی که دیده ام رو ببینم و انواع آیسدتی بخورم؟ اینم توی این سرما!
خدایا باور کن برای من مسئله ای نیست، فقط خودش خوشحال باشه والا من حرفی ندارم که اون زندگیش رو وقف هنر یا فیلم و یا موسیقی بکنه … تازه پیشنهاد هم دارم که روی ایجاد یک رقص به عنوان رقص محلی برای این شهر کار کنه! البته این یکی خیلی ضروریه … والا آدم توی در و همسایه به وسعت شهر، خجالت میکشه بگه ما یه رقص محلی نداریم!
فقط خودش خوشحال، آروم و شاد و خندان باشه… همین!
فرداش! نمیدونم اول آذر یا دوم آذر
یک زمانی نارنج پرشین بلاگ از ماهی کوچولوی فراموش نشدنیش نوشت.
من چکنم با ماهی کوچولوی فراموش نشدنیم؟
هان؟
3 سال و نیم گذشته …. و من گاهی فکر میکنم اگر تا آخر عمرم هم رنج بکشم، بازهم بس نیست. باید عذاب بکشم. هر چقدر هم گریه کنم، کافی نیست. خدا رو شکر یا نه که من توی این عذاب تنهام؟
و این جمله
«از آرزوهایی نمینویسم که نمیتوان به این زودیها فراموششان کرد»
آخ وردپرس! Damn you!

این یه تسکینه! شایدم هست

منتشرشده 3 نوامبر 2012 بدست daftarchekhateratinternet

تقدیم میکنیم با عشق به تمام متوهمان عزیزی که فکر میکنند خیلی عاشق بودند و خیلی فداکار 

آهنگ زیبای » این حقم نیست!» از آلبوم جدید احسان خواجه امیری

http://www.iransong.com/g.htm?alid=6880

خواهش میکنم با فرهنگ باشید و برید اصل آلبوم رو بخرید البته اگه دوستش داشتید، بلکه صد سال دیگه این مملکت یه چیزی بشه!

Is WordPress crazy?Why did it not publish my post?

منتشرشده 2 نوامبر 2012 بدست daftarchekhateratinternet

اه اه اه اه اه اه

همین کارو کردن با من، با من و هزارتای دیگه مثل من

همین فیلمها همین کتابها همین شرو ورها

کسی نبود که بگه نه جان من اینجوری نیست. آدم های واقعی مثل آدمهای توی کتابها نیستن مادر من !

نیستن

مثل اشکها و لبخندها

مثل جودی آبوت

مثل هزار تا چیز میز دیگه

سوپر هیروها کلن همشون چه بادی بیلدینگی، چه اموشنال مال داستانهان.

کی گفته کتابها آموزنده ان والا دروغه

دروغ گفتن و منو بدبخت کردن. بهتر بود به جای کتاب از همین مجلات زرد میخوندم توش حقایق زندگی بهتر نشون داده میشد!

…………..

آخ آخ هنوزم دلتنگم برای مردهای مهربان کتابها

نه که بگم مرد الان من مهربون نیست، اون بدبخت هست ولی همون داستانهای جوونیم ….

همون اشکها و لبخندها …..

اون شب … چرا انقدر گریه کردم که دماغم خون اومد؟

دو 3 روز پیش غزال رو توی اووو دیدم … یاد باد ایام جوونیم … خدا رو شکر که موندم و نرفتم …

چه زود گذشت روزهای جوونیم، تپیدنهای قلبم، هرگز برنمیگردن اون روزها …. حالا خوشحالم که دغدغه های بزرگتری دارم … چکنم که دلم برای اون روزها هم گاهی گداری تنگ میشه، برای 22 سالگیم که تموم شد و ازش خاطره موند.

… بیاد به این زندگی با همه شادیهاش و غمهاش …

خدایا شکرت

ا… اکبر که این فیلمهای خز و خیل واقعا چه میکنن با آدم

نمونه داخلیش بی­وفا و عاشق

سبک خارجیش با همه احترامی که برای جین آستین قائلم غرور و تعصب!